سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ما هنوز در هنوزیم...

به شوق چه کسی می خندی ای لب های بی جان؟!

برای شکفتن کدام شکوفه می خندی؟!

چه لطفی نصیبت شده که می خندی؟!

در آغوش چه کسی می خندی؟!

چه کسی تو را می خنداند که سر خوشانه می خندی؟!

برای به خنده وا داشتن چه کسی می خندی؟!

چرا مستانه می خندی؟!

به چه دل خوش کردی که می خندی؟!

زیر چتر چه کسی پناه گرفتی که می خندی؟!

از کدام برزخ تاریکی، پرتویی گذرا یافتی که می خندی؟!

خودت را در آینه ی چشمان چه کسی دیدی که می خندی؟!

گوشه ی لبهایت را به امید چه کسی بالا می بری که می خندی؟!

صدای خنده ات را به گوش چه کسی می رسانی که اینطور دیوانه وار می خندی؟!

د... لعنتی! چرا می خندی؟!

به که می خندی؟! این خنده ها شگون ندارد.......

پ.ن: نخند! اینجا کسی برای خندیدن تو نیامده! اینجا خندیدن خریدار ندارد........

دل.ن: گاهی از این همه خنده گریه ام می گیرد... گاهی مثل این همیشه های اکنون!


نوشته شده در سه شنبه 90/6/15ساعت 11:58 صبح به قلم سارا بانو نظرات ( ) |


کد قالب جدید قالب های پیچک